|
باغستان محرم فرزانه | ||
|
|
خود فریبی ویگر فریبی یادم هست دوستان دردوران تبلیغات انتخاباتی به من رجوع کردند که : درّنده صحبت کن . منظور آنها این بود که تا می توانم باصدای بلندبر مسئولین وقت بتازم وآنها رابکوبم. موضع من این بود: باید انصاف ومنطق رالحاظ کرد . مواجه با تندی شدم . مصداق آوردند: ببین فلانی درسخنرانی اش درفلان مسجد ؛ امام جمعه را له ولورده کرد. به فرماندارچیزهایی گفت که همه از بی پروایی او لذّت بردند. خدا رحمت کند سعدی را. وقتی با این سفارشات مواجه میشدم دردرون خویش ، بیتی از اورا با خود نجوامی کردم: دربرابر چو گوسفند سلیم درقفا همچو گرگ مردم خوار بعد؛ روبه دوستان می کردم وپرسشی را مطرح می ساختم: چطور آن آقاوسایرین دراولین روز تبلیغات انتخاباتی ، درپشت درهای بسته ، آنجایی که امام جمعه ، فرماندار وغیره بودند لب از لب تکان ندادند؟ چطور درآن نشست که جا برای طرح خیلی از مسائل بود تنها من به خودخوری افتاده بودم ودرنهایت صدایم بلند شد؟ این هنر نیست که درمیدانی خالی، توپ پُری داشته باشی! رایج ترین عادات نه چندان خوب یکی از رایج ترین عادت های ناپسندی که درجامعه ما متاسفانه دربرهه ای خاص فراگیر شد بدرفتاری باروستائیان ومیهمانان بود. می دانم که اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعه امروزی تمایل به این دارند که شهرشان از وجود میهمان روستایی وشهری مشحون شود زیرا این باعث نشاط، سرزنده بودن ودرآمد می شود. اما برای دستیابی به این اهداف بایدبه تغییراتی دست زدومنش وبرخوردها رااز کهنگی ویکنواختی خارج ساخت وذهن هاراخانه تکانی کرد. فرض کنید مسافرانی جهت خرید فطیر سنتی؛ دوبله پارک کرده اند. طبیعی است این می تواند به خودروهای عبوری مشکلات کوتاه مدتی رابه وجود آورد. حال شما که درپشت سرآنها قراردارید ممکن است ناراحت بشوید وبدتر از آن با عصبانیت خودرویتان رابه طور عرضی درمسیر برگشتی پارک کنید تا اعتراض خودرا بدین وسیله به اثبات برسانید. مسیر رفت که تقریبا" بسته بود اکنون مسیر برگشت هم بسته شده است. آیا به نظر شما این کار درستی خواهد بود؟ اوضاع وقتی بدتر می شود که شما دادوبیدادهم راه بیندازید . میهمانان از این طرز رفتار، چه حسّی پیدا خواهند کرد؟ از اینگونه پیشامدها من دیده ام . طرز برخورد درمغازه ها نیز باید تغییر کند . با روی خوش نشان دادن به دیگران ؛ شادی وصمیمیت را به آنان هدیه دهیم. حریم تان را مشخص فرمایید. تقویم رابه سمت روزهای سپری شده ورق می زنم وبه سال های آغازین دهه هفتاد می رسم . درآن ایام فرمانداری داشتیم که زرنگ بود. بلافاصله بعداز ورود به هریس دست خیلی هاراخواند. برای آنکه اتمام حجت کندکه فرصت دخالت درهمه چیزرا به برخی نمی دهد درنماز جمعه حضور یافت . پشت میکروفن قرارگرفت ساعت مچی اش راباز کرد وبا انگشت به عقربه هایش اشاره کرد وادامه داد: ببینید! این ساعت ثانیه شمار ، دقیقه شمار وساعت شمار دارد. ثانیه شمار نمی تواند بگوید که من کار ساعت شمارراانجام خواهم داد ودقیقه شمار نمی تواند جای ثانیه شماررابگیرد. هر کدام سر جای خودش باید باشد . جامعه هم اینجوری است . هرکس باید حدّ واندازه خودرا نگاهدارد وبه دنبال کار خویش باشد.
آری؛ کسانی که خودراهمه فن حریف می دانند به خود این اجازه را می دهند که درهمه چیز دخالت کنند واین جلوی خیلی از چیزها را می گیرد وباعث رکودهایی می شود. چه خوب است همه به دنبال انجام چیزی باشند که برعهده شان نهاده شده است. برچسبها: هریس, رفتار, بدرفتاری, محرم فرزانه [ سه شنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۲ ] [ 9:2 ] [ moharramfarzaneh ]
|
|
| [قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] | ||